مجله اینترنتی سرای داستان

یادگیری زبان انگلیسی با استفاده از داستان های دوزبانه انگلیسی - فارسی

مجله اینترنتی سرای داستان

یادگیری زبان انگلیسی با استفاده از داستان های دوزبانه انگلیسی - فارسی

گل رز(دو زبانه)


نوشته برادران گریم

ترجمه محمد حیدری

 

 

There was once a poor woman who had two children. The youngest had to go every day into the forest to fetch wood. Once when she had gone a long way to seek it, a little child, who was quite strong, came and helped her industriously to pick up the wood and carry it home, and then before a moment had passed the strange child disappeared. The child told her mother this, but at first she would not believe it. At length she brought a rose home, and told her mother that the beautiful child had given her this rose, and had told her that when it was in full bloom, he would return. The mother put the rose in water. One morning her child could not get out of bed, the mother went to the bed and found her dead, but she lay looking very happy. On the same morning, the rose was in full bloom.



روزی روزگاری زن فقیری بود که دو تا بچه داشت. بچه کوچکتر باید هر روز به جنگل می رفت و هیزم جمع می کرد. یک روز که خیلی از خانه دور شده بود، یک بچه کوچک که بسیار هم قوی بود، آمد و به دختر کمک کرد تا هیزم را جمع کرده و به خانه اش ببرد و سپس بعد از یک چشم به هم زدن  غیبش زد.


بچه جریان را برای مادرش تعریف کرد. در ابتدا مادرش حرف او را باور نکرد. تا اینکه یک روز، دختر یک گل رز را به خانه آورد و به مادرش گفت که آن بچه زیبا این گل رز را به او داده است و به او گفته است زمانیکه این گل رز به طور کامل شکوفه کند، او دوباره باز خواهد گشت.


مادر آن گل رز را داخل آب گذاشت. یک روز صبح که که بچه اش از تخت خواب بیرون نیامد، به بالین او رفت و دید که دخترش مرده است ولی انگار که با خوشحالی دراز کشیده بود. صبح همان روز گل رز به طور کامل شکوفه کرد.



نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد